تهران!نفس بکش


 






 

طرح سهميه بندي بنزين از منظر اصلاح الگوي مصرف
 

سهميه بندي بنزين اگر چه با محوريت صرفه جويي هاي ارزي مطرح شد. اما پيامد اين توفيق اجباري، اتفاقاتي بود که، سال ها انتظارش را مي کشيديم. کاهش ترافيک و کاهش آلودگي هوا، اولين نتيجه اي بود که دل جماعت ناراضي از اين طرح را نرم کرد و کم کم نشان داد که ماندن ماشين ها در پارکينگ، فاجعه غير قابل تحملي نيست. براي تهران و تهراني ها که آلودگي هوا دست از سرشان بر نمي داشت، هر طرحي که به کاهش آلودگي هوا منجر شود، نعمت بزرگي است. اما آن روي سکه را هم نمي شود ناديده گرفت؛ آثار رواني ناشي از کاهش مسافرت ها و رفت و آمدهاي خانوادگي و ...

طرح سهميه بندي بنزين از منظر سلامت
 

کارشناسان محيط زيست اعتقاد دارند حدود 70درصد از آلاينده ها متعلق به خودروها است. از اين بين، سهم توليد بيشترين حجم آلاينده هاي خطرناک و کشنده را خودروهاي بنزين سوز و فرسوده به گردن دارند. به ادعاي کارشناسان، سالانه بيش از 500 هزار تن مونوکسيد کربن وارد هواي کشور مي شود و تهران با بيش از 3 ميليون خودرو، حدود 50درصد از کل اين آلودگي را ايجاد مي کند. همين کافي است تا به تهران برچسب يکي از آلوده ترين شهرهاي جهان را بزنند.
با اين که تا چند سال قبل، اعلام خبر مرگ سالانه 7 تا 9 هزار نفر در تهران يعني تقريبا يک نفر در هر ساعت، بر اثر آلودگي هوا و مشکلات قلبي عروقي و تنفسي و اين که در بيش از 200 روز از ايام سال غلظت ذرات معلق آن چنان بالاست که گستره ديد کامل را به کمتر از 500 متر کاهش مي دهد، هنوز خبر از دهان گوينده بيرون نيامده، اظهار تأسف ها را مي شنويم. اما حتي فاجعه بودن اين واقعيت ها هم کمکي به دل کندن از خودروها نکرد.
2سال قبل، بحران تا جايي قد کشيد که تحقيقات انجام شده توسط شرکت کنترل کيفيت هوا و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي نشان داد که ميزان آلاينده ها در شهر تهران 8/2 برابر استاندارد جهاني است وروزانه 1200 تن آلاينده در هواي تهران پخش مي شود.

طرحي براي ريه ها و قلب ها
 

«بحراني ملي که راه مقابله با آن عزم ملي است»: اين شعاري بود که از سال ها قبل در مورد آلودگي هوا گفته مي شد. اما بالاخره 12 سال از اولين باري که آلودگي هوا واقعا بحران ايجاد کرد، گذشت تا اين عزم ملي با سهميه بندي بنزين جزم شود. از مضرات آلودگي هوا همين بس که بيماري هاي دستگاه تنفس به ويژه آسم و سرطان ريه، کند ذهني و عقب ماندگي کودکان، بيماري هاي قلب و عروق، سرگيجه، عصبانيت، پرخاشگري، اختلال ديد. اشکال در رسيدگي اکسيژن کافي به بافت هاتي بدن در کوتاه مدت، ضايعات کبدي و تنگي نفس، محصولي از افزايش روز به روز حجم مونوکسيد کربن، دي اکسيد گوگرد، دي اکسيد نيتروژن، هيدروکربورها و ذرات معلق در هواي شهر هستند. «شهرام رئيسي»، کارشناس بهداشت در اين باره مي گويد: «منوکسيد کربن موجود در هواي شهرهاي بزرگي مثل تهران باعث بروز اختلالات رفتاري و پر خاشگري در بين افراد مي شود و اين وضعيت در شهرهاي بزرگ با توجه به درصد بالاي مونوکسيد کربن هوا چشمگيرتر است. آلودگي هوا افراد را تحريک پذير مي کند و آنها ممکن است به سرعت عصباني، پرخاشگر و بي تاب شوند"
دکتر «مسعود قاسمي»، رييس انجمن اترواسکاروز ايران هم با اشاره به اين که آلودگي هوا مي تواند منجر به جهش و آسيب هاي ژنتيکي در حيوانات و انسان ها شود. مي گويد «تأثير آلودگي هوا در بروز بيماري هاي قلبي عروقي نظير افزايش فشارخون، آشکار است و تحقيقات نشان مي دهد که آلودگي هوا باعث غليظ شدن خون و افزايش احتمال بروز التهاب مي شود.»

فوايد ديگر
 

شروع برنامه سهميه بندي بنزين در کشور بهانه اي بود تا نگاه ها از اتومبيل هايي که بنزين و پول و سلامت را يک جا مي بلعند به دو چرخه هاي سالم و ساکت و کم هزينه معطوف شود و يک بار ديگر، بازار دوچرخه فروشان داغ تر.
حالا ديگر عجيب نيست اگر بخشي از خيابان را در تصرف دوچرخه ها ببينيد ؛ دوچرخه هاي زنجير شده به درخت با يک قفل بزرگ، تصوير آشناي جماعت فقير ديروز نيست که دوچرخه تنها پاسخگوي نيازشان به وسيله نقليه بود. فرمان دوچرخه اين روزها ممکن است در دست هر کسي بنشيند. طراحي دوچرخه اسلامي ويژه بانوان، راه حل مکملي است تا دوچرخه را روي بورس حمل و نقل بکشاند. طراحي اين دوچرخه که با توجه به رعايت اصل عفاف و حجاب توسط يک گروه فني در ايران ساخته شده، به شيوه اي است که کابين اطراف آن به طور کامل نيمي از بدن بانوان را مي پوشاند. توفيق اجباري ديگر، ورزشي است که جماعت دوچرخه سوار يا پياده، مجبور به انجام آن مي شوند. براي کامل شدن اين مجموعه فوايد، بايد کاهش آلودگي صوتي و کاهش 15تا 30درصدي حجم ترافيک را هم به جمع غنايمي که از حواشي اين تصميم نصيب جماعت شهر نشين شده است ، اضافه کنيم.«احمد توکلي»، رئيس مرکز پزوهش هاي مجلس در اين باره مي گويد:«با کاهش ميزان تردد خودروهاي شخصي، شرايط بازدهي شبکه حمل و نقل عمومي، حتي بدون افزايش ظرفيت اتوبوس و خودرو، 30تا 70درصد افزايش پيدا مي کند و با اجراي اين طرح ، به سرعت اتوبوس ها افزوده مي شود. در حقيقت، طبق برآورد مسئولان، سرعت متوسط هر اتوبوس در تهران که قبل از اجراي طرح 15 کيلومتر در ساعت بود. پس از اجرا به 30کيلومتر در ساعت رسيده و به اين ترتيب، اتوبوس ها مي توانند 2 برابر مسافر جابه جا کنند و به همين نسبت هم 30تا 50درصد در وقت هر مسافر صرفه جويي مي شود. علاوه بر اين، کاهش تصادفات و مصيبت ناشي از آن و به همان نسبت، کاهش هزينه هاي بيمه از نتايج ديگر اجراي اين طرح است.» اگر چه محاسبات روي کاغذ مثل اظهارات «احمد توکلي»، انتظار کاهش تصادفات جاده اي و درون شهري را داشتند .اما سردار «رويانيان» ، رئيس پليس راهنمايي و رانندگي کشور، به شواهد ديگري اشاره مي کند :«با توجه به سهميه بندي بنزين، ترافيک جاري شهري کم شده و سرعت اتومبيل ها بالا رفته و تصادفات جاده اي بيشتر شده است .» وي با اشاره به اين که با اجراي طرح سهميه بندي بنزين، مسافرت برون شهري 20درصد کاهش يافته، مي گويد :«طرح ويژه اي براي گردشگران خارجي در نظر گرفته شده اما در مورد گردشگران داخلي بايد از سازمان ميراث فرهنگي و صنايع دستي و گردشگري پرسيد.»

آن روي سکه
 

در کنار اثرات زيست محيطي، جسمي و رواني بسياري که سهميه بندي بنزين داشته، کاهش امکان سفرهاي درون شهري و برون شهري نيز اتفاق تازه اي است که مي تواند کم کم به عادت جديد خانواده هاي ايراني تبديل شود ؛ تا جايي که تردد خانواده ها در درون شهر، حتي براي ديد و بازديد و تفريحات داخل شهري، پيک نيک هاي حومه شهر و... هم تحت الشعاع قرار گرفته اند. دکتر «موسوي زاده»، روان شناس، در ارتباط با لزوم سفرهاي خانوادگي در حفظ و ارتقاي سلامت روان مي گويد:«سفر از يک جنبه، وقفه اي در فشارهاي کاري و اجتماعي است کمه به تجديد روحيه و تخليه هيجاني کمک مي کند.ممکن است برخي تصور کنند جاي اين خلا را به هر شکل مي توان پر کرد و برنامه ريزي براي تفريحات ديگر، مي تواند جايگزين سفر شود ؛ در حالي که بايد به اين موضوع توجه داشت که صرف جابه جايي مکاني، از احساس رکورد و درجا ماندگي جلوگيري مي کند و باعث توسعه دانش و شناخت فرد در برخورد با ديگر اقوام و اماکن تازه مي شود. حذف چنين مولفه اي از زندگي فرد در دنياي امروز که مردم سراسر دنيا درصدد توسعه سلامت روان و ارتقاي سطح شناخت خود از طريق سفر و گردشگري هستند، صلاح به نظر نمي رسد.»
اين درحالي است که عده اي از کارشناسان گردشگري معتقدند تغييرات جديد نهايتا منجر به تغيير شيوه هاي سفر و گردشگري از فردي به گروهي و رونق آژانس هاي مسافرتي خواهد شد.
معاون گردشگري سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري معتقد است: «توزيع مناسب سفر در کشور بايد به صورت عملياتي و اجرايي انجام شود و براي بحث همه زماني، همه مکاني و همه گاني کردن سفر، بايد اين امر تبليغ شود.«شريف ملک زاده »با اشاره به اين که بايد نگاهي علمي و کاربردي به سفر داشته باشيم، گفت :«خانواده ها بايد سفرهاي زايد را از برنامه خود حذف و سفر با برنامه را که همان گردشگري واقعي است جايگزين آن کنند ؛ در اين راستا پکيج سفرهاي ارزان قيمت به منظور توزيع مناسب سفر در کشور توزيع شده است.»
دشواري هاي حمل و نقل معلولان و رفت و آمد در روستاها نيز مشکلات ديگري است که پس از سهميه بندي بنزين آشکار شدند و حل آن ها مستلزم در نظر گرفتن تبصره ها و بندهاي خاص است.
«حسن مرادي»، عضو کميسيون انرژي مجلس معتقد است:«روستايياني که با موتور سيکلت به سرکشي مزارع خود مي روند. دارندگان موتور سيکلت در روستاها که از اين وسيله براي حمل و نقل عمومي استفاده مي کنند و توليد کنندگاني که محصولات خود را با طي کردن مسافت هاي طولاني به دست مصرف کننده مي رسانند. بايد از تسهيلات خاصي برخوردار شوند.»
با تمام اين ها، کاهش مصرف سوخت، نتايج ديگري هم در سطح اجتماع در پي داشته که شايد فرعي ترين آن ها مبارزه غير مستقيم با بعضي جرايم باشد. معاون مبارزه با سرقت پليس آگاهي از کاهش 3 جرم مهم پس از سهميه بندي بنزين در کشور خبر مي دهد.سرهنگ «مقيمي» ، معاون مبارزه با سرقت پليس اگاهي ناجا مي گويد:«از ابتداي طرح سهميه بندي بنزين، شاهد کاهش سرقت خودرو، موتور سيکلت و تجاوز به عنف در قالب حمل مسافر بوديم که هر کدام شاخص هاي بالايي دارد و در روزهاي پس از اجراي اين قانون، به شدت کاهش يافته اند.»

حرف آخر
 

قديمي هايي که جزو اولين شاهدان تولد سينما بودند، خوب به خاطر مي آورند که وقتي روي پرده سينما تصوير دودو گرد و خاک ظاهر مي شد. تمام جماعت حاضر در سالن شروع مي کردند به سرفه کردن اما گذشت يک قرن از آن روزها، ذائقه مردم را عوض کرد و ريه ها را ظاهرا آهنين کرد. ديگر نه تنها گرد و خاک روي پرده نفس کسي را تنگ نمي کند که گرد و غبار حقيقي و آلودگي هوا هم به سختي سرفه ها را پشت هم رديف مي کند.
با اين حال، اين روزگار، ديگر آن روزگار انقلاب صنعتي و ذوق زدگي از ظهور ماشين ها و کارخانه جات و بلعيدن دود نيست. اگر آن روز ها مردم از تماشاي يک چهارچرخ به وجد و حيرت مي آمدند و خيابان را به تماشاي ابتکار تازه بشر خلوت مي کردند و با اشتياق، دود ماشين ها را فرو مي دادند امروز ديگر تحمل ماشين ها براي شهر دشوار است. شاهد اين ادعا، خيابان هايي است که با تمام تجددي که به تار و پودش نفوذ کرده، روز به روز بيشتر به تصوير روزگار پيش از ماشين نزديک مي شود و ريه هايي که از اين به بعد، براي بلعيدن دود به اين سادگي ها نفس خرج نمي کنند.
منبع: همشهري مثبت 162